ف.قاف.

از اینجا شروع شد الف.با ی ما ...

ف.قاف.

از اینجا شروع شد الف.با ی ما ...

من و هزاران عروس زیبا !


درختان عروس شده اند؛ لباس های سفید درخشان به تن کرده اند... عید در راه است...

صدای دلنشین اذان می کشاندم بیرون از کنج تنهایی.. چه حال خوشی دارد توی این برف ها به عشق تو رفتن تا مسجد امام رضا.

رد پایم که می ماند روی برف ها... برای هر قدمی حواسم را جمع تر می کند. پا جای پای دیگران نمی گذارم، که اگر به دنبالم آمدی، راحتتر پیدایم کنی..


از میان این ضیافت با شکوه درختان و برف و باد، دلت نمی خواهد برگردی زیر سقف اتاقت. صدای درختان را می شنوم که با هم حرف می زنند.. از زیبایی لباس های جدیدشان و لباس های سبزی که هنوز دست خیاط است...

بچه ها توی محوطه آدم برفی درست می کنند، عکس می گیرند، می خندند.


من هر روز تنها تر می شوم... تا تو را زودتر پیدا کنم.

تو که با خبری از دردهایم. تو که دست ما را خوانده بودی از روز اول...

تا دام در آغوش نگیرم نگرانم... تو که میدانی همه را.



عینکم پر شده از لکه های سفید. لباسهایم هم.

پاکش نمی کنم. تنوع خوبیست برای دل و جان ما که همیشه لکه های سیاه به خود دیده!

به جای سر آدم ها لکه های سفیدی می بینم، به جای دستشان، دلشان.


پیشنهاد هفته !: به جای عینک دودی، عینک برفی بزنید بعد از این.

زیباتر می شود دنیا. خیلی زیبا تر.


***

نوشته های بالا مربوط به دو روز پیش است و امروز هم برف و باران می بارد، اما از روی شاخه های درختان! از لباس جدید خسته شده اند!

امروز همه سر به زیر شده اند و فقط جلوی پایشان را نگاه می کنند! ... نمی دانم چرا روزهای دیگر ترسی از لغزش نیست... همه سرشان را بالا می گیرند و با اطمینان قدم های اشتباه را بر می دارند! و سر هم می خورند! زمین هم می خورند، اما به روی خودشان نمی آورند!


نظرات 9 + ارسال نظر
مامان سما دوشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 03:36 ب.ظ

دوست داشتم این نوشته ات رو مخصوصا این جمله:برای هر قدمی حواسم را جمع تر می کند. پا جای پای دیگران نمی گذارم، که اگر به دنبالم آمدی، راحتتر پیدایم کنی.."
نوشته هات دارن بهتر میشن موفق باشی دخترم


وااای جدی می گی ؟!
داشتم نا امید می شدم ! :دی
تو همیشه به من امید و دلگرمی می دی ممنونم ازت :*

جات واقعا خالی بود سما ... وقتی برف می باره انقدر محوطه اینجا خوشگل می شه که واقعا نمی تونم توصیفش کنم .. پریشبم مسابقه آدم برفی داشتیم :دی جایزه نفرات اول پنجـاه هـزار تومــــن! ینی نیم کیلو پسته! :دی! یا حتی دو سیر چاقاله بادوم! .. باید بودی می دیدی چه خبر بود .. خلاصه که من از یادت نمی کاهم اینجا! دم توام گرم که هستی با ما :)

مامان سما دوشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:28 ب.ظ

مرسی عزیزم که به یادمی چه خوبه که این روزای خوب رو تجربه میکنی قدرشون رو بدون
"دلم کمی خوشی می خواد ولی ....."

مرسی مامانی . چشم
ولی چی؟

مامان سما سه‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:22 ب.ظ

ولی نیست...هر چی هم تلاش میکنم نمیاد..
بازم خدا رو شکر

چرا مامی.. یه کم باید فضا عوض بشه.. از هر لحاظ .
منم با تغییر حالم خوب شد.. هر چیزی که تلخه یا یادآور تلخیای گذشته س باید کنار گذاشت. محیطم که چند وقتی بیشتر نمونده ترک کنی. به فکر یه روزگار جدید باش :) با کلی شادی و حس خوب.

خاله سحر چهارشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 03:04 ب.ظ

وایییی سلاااام
فتانه دلم برات یه ذره شده همه نوشته هاتو خوندم.ناقلا قلمت داره عالی میشه ها.این نوشته ات یه جوری بود دلم خواست کاش جای تو بودم .خوش به حالت بهترین جای دنیایی هرچند دوری تنهایی سخته ولی ما آدما همیشه تنهاییم من اینو باور کردم حتی توی جمع!!!
این جای نوشته ات حرف دل منم هست
من هر روز تنها تر می شوم... تا تو را زودتر پیدا کنم.

تو که با خبری از دردهایم. تو که دست ما را خوانده بودی از روز اول...

تا دام در آغوش نگیرم نگرانم... تو که میدانی همه را.
خیلی مواظب خودت باش.همیشه به یادتم .واست تنها خدارو آرزو می کنم تنها مرحم ومحرم تنهایی ها.
به قول خودت خوب باشی عزیز
منوهم دعا کن وقتی با تمام تواضع میری پیش آقا چش تو چش حرفای دلتومیزنی...

سلاام عزیـــزم
منم دلم تنگ شده خب با معرفتا دریابیم همدیگه رو ..
آره تنهایی همیشه هس.. خوابگاهم شلوغ ترین مسکن زندگی منه...یه عالمه هم خونه دارم با مشترکات و اختلافات کم و زیاد.. و با اینکه همیشه دیدی شیفته ارتباط با همه آدمام، اما خیلی تنهام.
خیلی ممنون خیلی خوشالم کردی ... منم برات همه خوبی ها رو آرزو می کنم دوسم :) چشم . توام منو دعا کن.. همه مونو دعا کن سحر.
خوب باشی :*

خاله سحر پنج‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:04 ب.ظ

دریابیم خب منم خیلی دلم می خواد هموببینیم امروزاز دانشگاه می یومدیم به سما گفتم هماهنگ کنیم این عید یه روز هم دیگرو ببینیم...ایشاالله همت کنیم بشه.
چشم حتما دعا می کنم .ازخدا برات خودشو می خوام عاقبت به خیری وموفقیتت.تحمل این سختیا واسه رسیدن به هدف تحسین برانگیزه با قدرت وایسا وبدون یکی هست که با تمام وجودش توبراش یه دونه ای اونم خداست.موفق میشی حتما اون روزو می بینم...

ان شاءالله .
مررسی قربونت برم. همچنین.توام ان شاءالله به همه آرزوهای قشنگت برسی :) :*

پرسشگر سه‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 05:31 ب.ظ http://frch.persianblog.ir/

جواب شما چیه؟

بفرمایید...
منتظریم.[گل]

saba دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:00 ب.ظ

سلام فتانه جونم خوبی؟دلم برات یه ذره شده
تهران خوش میگذره؟به مامان گلتم حتما سلام برسون

پرسشگر شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:33 ب.ظ http://frch.persianblog.ir/

سلام.

نظر شماچیه؟


منتظر حضور گرمتان هستیم.

سعید شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 12:16 ب.ظ http://manesht-99.blogsky.com/

سلام !
دعوتی به وبلاگم با کمال احترام....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد